
تحریم ایران به مجموعه اقدامات ظالمانه و غیر انسانی گفته میشود که از سوی قدرتهای جهانی در جهت مجازات و یا وادار کردن کشور به تبعیت از آنها انجام میشود.
حدود چهار دهه است که تقابل بین غرب و کشور ایران منجر به اعمال تحریمهای شدید بر علیه کشور شده است؛ البته پیشینه تحریمهای ایران نخستین بار توسط دولت انگلستان در دهه ۳۰ به خاطر انتخاب دکتر مصدق به سمت وزارت خارجه اتفاق افتاد، چرا که او به دنبال ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست انگلستان بود.
تحریمهای ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ به لحاظ فنی به ۴ دسته تقسیم میشوند:
تحریمهای آژانس بین المللی انرژی اتمی
تحریمهای اتحادیه اروپا
تحریمهای کنگره آمریکا
تحریمهایی تک جانبه از سوی کشورهای مختلف نظیر کشور ایالات متحده.
واقعیت این است که قدرتهای جهانی راه نفوذ بر کشور را نه از دریچه نفوذ مستقیم نظامی، بلکه از دریچه تحریمها دنبال میکنند تا کشور را از درون تهی سازند. جهت گیری اغلب تحریمها از جنس اقتصادی است.
تحریم در کشور با پیامدهای چندگانهای همراه بوده؛ لیکن مهمترین پیامد آن، ایجاد شکاف عمیق در میزان برخورداری از ثروت در سطح جامعه است، به طوری که ثروتمندان هر روز ثرتمندتر و فقرا و طبقه متوسط هر روز فقیرتر میشوند. به عبارت دیگر، اعمال تحریمها «به نام فقرا و به کام اغنیا» است، در نتیجه لایه میانی جامعه باریکتر و لایههای بالایی و پایینی ضخیمتر میشوند.
تجربه نشان میدهد که تحریمها در بسیاری از موارد منجر به شکل گیری قشر اجتماعی- سیاسی رانت جو به نام «کاسبان و عاشقان تحریم» شده است؛ در واقع این قشر جدید که به حلقه قدرت متصل هستند، از وضعیت متلاطم بازار به نفع احتکار استفاده میکنند و با کمیاب کردن آن، ثروت هنگفتی را به جیب میزنند.
احتکار و ثروت اندوزی کاسبان تحریم عمدتا در نیازهای اساسی از جمله مایحتاج اولیه نظیر خوراک و مسکن خود را نشان میدهد، لیکن از آنجایی که ثروت اندوزی بینهایت است، نیازهای کاذبی در جامعه شکل میدهند که نمونه بارز آن «بازار خرید و فروش خودرو» است. پیامد این وضعیت برای جامعه متوسط و فقیر، «دست نیافتنی شدن آرزوها» است که به عمیقتر شدن «احساس بی عدالتی» دامن میزند.
کشور زمانی میتواند ظالمانهترین تحریم را بی اثر کند که اثر تحریم بر کل جامعه یکسان باشد و همگان به یک اندازه سختی شرایط را احساس و تحمل کنند.
حمیدرضا تلخابی
انتهای پیام